شعر در وصف معلم
به وبلاگ احمدی خوش آمدید مدیر وبلاگ
کلبه اندیشه و احساس 1
بنـــــــر تبلیغاتی رایـــــگان 1
کشتی.کامیاران 1
ردیاب جی پی اس ماشین
ارم زوتی z300
جلو پنجره زوتی

پالنگان،کامیاران ،کردستان






 شعر در وصف معلم 

دو تا شلوار توی خشکشویی
شبی کردند باهم گفت وگویی
 
یکی از آن دو خیلی شیکتر بود
کمی از آن یکی باریکتر بود
 
دوتا جیب بزرگ از پشت و رو داشت
همیشه لنگه اش خط اتو داشت
 
شکیل و خوشگل و ابریشمی بود
از آن اجناس شیک دیلمی بود
 
خلاصه جنس مرغوبی خفن داشت
کمربندی ز چرم کرگدن داشت
 
یکی دیگر چروک و ساده تر بود
کمی از آن یکی افتاده تر بود
 
تمیز و شسته اما بی اتو بود
هم از بالا هم از پایین رفو بود
 
به قدری کهنه بود و خسته از کار
به زحمت میشد او را گفت شلوار
 
گذشت روزها بی ارزشش کرد
تلاش و کارو زحمت نخکشش کرد
 
پس از یک شست وشو با خوب رویی
نشسته گوشه ای از خشکشویی
 
به سویش آمد آن شلوار زیبا
به عشوه شانه ها را داد بالا
 
کنار او نشست و با تکبر
به او میگفت از روی تمسخر
 
که من یک روز در بوتیک بودم
کنار جنسهای شیک بودم
 
مرا دیدند مردم پشت شیشه
که شلواری گران بودم همیشه
 
همیشه تو جایی لوکس بودم 
کنار جنسهایی لوکس بودم
 
کنار کفشهای چرم اعلا
و کتهایی به قیمتهای بالا
 
 پس از یک دوره ی چشم انتظاری
رسید از راه مرد پولداری
 
تراولهایی از جیبش درآورد
مرا فوری خرید و باخودش برد
 
چه جاهایی که با آن مرد رفتیم
میان مردمی بی درد رفتیم
 
همیشه روی مخمل می نشستم
درون جمع اول می نشستم
 
به یک چشمک برایم شد مهیا
گرانقیمت ترین ماشین دنیا
 
خوراکم بود چک پول و تراول
تراولهای رنگارنگ و خوشگل
 
درون خانه ده شلوار بودیم
که باهم مدتی همکار بودیم
 
درون ناز و نعمت خواب بودیم
 همه در خدمت ارباب بودیم
 
تو اما ظاهراً شلوار کاری
که روی زانوانت وصله داری
 
دل شلوار کهنه سخت آزرد
ولی پیش رقیبش کم نیاورد
 
به حسرت گفت ای شلوار زیبا
لباس مردهای رده بالا
 
منم مثل تو شلوارم برادر
ولی من آبرو دارم برادر
 
مرا یک مرد فرهنگی  خریده
شبی از جمعه بازاری خریده
 
نه در عمرم تراول دیدم هرگز
نه ماشینهای خوشگل دیدم هرگز
 
نه روی مخمل و اطلس نشستم
نه با جمعیتی ناکس نشستم
 
نه دستی را به نامردی فشردم
و نه پولی ز حق الناس خوردم
 
خدارا شکر اربابم شرف داشت
نهادش ریشه در آب و علف داشت
 
همیشه سر به زیر و مهربان بود
تمام عمر وقف دیگران بود
 
به خوشرویی رفاقت کرد با من
صبورانه قناعت کرد با من
 
نه در عمرش گناه ومعصیت کرد
هزاران مرد دانا تربیت کرد
 
معلم بود و دانشمند و دانا
نژاد پاک انسانهای والا
 
معلم در صف پیغمبران است
که دریای معلم بیکران است
 
اگر صد بار جانم را بسوزند
مرا خیاط ها زانو بدوزند
 
اگر یک عمر تنهایی بپوسم
به جز پای معلم را نبوسم..
گردآورنده : فردین احمدی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







+ نوشته شده در پنج شنبه 20 دی 1400برچسب:,ساعت 14:34 توسط فردین احمدی |




انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس زاهد نباتی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس زاهد نباتی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس هوشنگ مهدی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس هوشنگ مهدی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس زاهد نباتی
انتخابات شورای شهر کامیاران مهندس زاهد نباتی
ثبت حریم 20 اثر تاریخی
ثبت ملی روستای پالنگان و روستای ژیوار
پالنگان، سفری بیادماندنی به یک روستای پله‌کانی
جشن نوروز در استان کردستان روستای پالنگان
گزارش یک گردشگر از تاریخ وطبیعت پالنگان
دوره ارتفاع و فضای معلق (مریوان)
مدیر وبلاگ
مسابقات کشتی به مناسبت جام رمضان در شهرستان کامیاران
جشنواره نوروزی پالنگان، از روایت شکست اهریمن تا معرفی جاذبه های گردشگری+تصویر
فاصله بین کامیاران و روستای پالنگان
پالنگان زیباتر از ماسوله+ عکس
عکسهایی از پالنگان 2
برگزاری مراسم پر شکوه فرهنگی و هنری نوروز در پالنگان + تصاویر
سفری به کردستان - روستای پالنگان (از دید یک مسافر)
عکسهایی از پالنگان
پالنگان،کامیاران ،کردستان
کتیبه تنگی بر هورامان
مسابقه دوستانه کامیاران و روانسر به میزبانی شهر روانسر برگزار شد
هنرمند سیدمحمد صفایی
خوا له خوش بو حه ق شناس
مدیر ولاگ
شعر در وصف معلم
راهیابی گروه هنرهای نمایشی توسکا به چهارمین جشنواره منطقه ای زاگروس
زیبا بودن
در کلبه ما رونق اگر نیست صفا هست
هرس کردن درختان فضای سبز و ایجاد فرم های جذاب و متنوع
گلکاری بسیار وسیع در سطح شهر بوشهر
پس لرزه های تئاتر کامیاران و گروه هنری توسکا